در سال 1971 در برزیل، زندگی زنی به نام یونیس پایوا و پنج فرزندش پس از ناپدید شدن همسرش، روبنس پایوا، نماینده سابق حزب کارگر برزیل، ناگهان تغییر میکند...
دن و جودی از زمانی که ازدواج کرده اند، برخی از اتفاقات غیر طبیعی و عجیب را در خانه شان مشاهده می کنند. جودی به عنوان یک رقصنده ی حرفه ای باله و دن به عنوان یک محقق درباره ی میمون ها شروع به کار کردند. اما پس از چندی متوجه می شوند که خانه اشان توسط یک دیو نابکار تسخیر شده است. آنها با مشاوره با هم و با کارشناسان خبره و به کمک دوربین های متعدد، سعی در کشف کردن این راز را دارند...
سیندی می فهمد خانهای که در آن زندگی می کند، توسط روح یک پسر بچه نفرین شده است و حالا بایستی دریابد که چه کسی و چرا او را کشته. در همین حین موجودات فضایی هم در حال تسخیر دنیا هستند و او باید جلوی آنها را هم بگیرد.
یک نوار ویدئویی مرموز بین مردم دست به دست می گردد. تنها با یک نگاه به این نوار ویدئو، شما فقط هفت روز دیگر زنده خواهید بود. خبرنگاری بنام «سیندی کمبل» این نوار را می بیند و حالا دنبال راهی است تا از مرگ بگریزد.
داستان در مورد یک قطعه ی کامپیوتری است که بسیار محرمانه است و مربوط به مقامات بسیار سطح بالای آمریکاست. این قطعه توسط یک عده تبهکار حرفه ای ربوده می شود. آنها برای عبور دادن این قطعه از ایست بازرسی فرودگاه از یک ماشین کنترلی استفاده میکنند که بطور تصادفی در ایستگاه بازرسی ساک این گروه با پیر زنی عوض میشود که در ادامه...
یک سال از ماجرای فیلم قبلی می گذرد. این بار کوین در شهر نیو یورک گم شده است و دو دزدی که سال پیش به خانه او آمده بودند هم از زندان گریخته و فاصله چندانی با کوین ندارند...
سر بچه ای به نام «کوین» (کالکین)، به دلیل شیطنت هایش، شب پیش از سفر خانواده اش برای تعطیلات کریسمس، تنبیه می شود تا در اتاق زیر شیروانی بخوابد، و او هم پیش از خواب آرزو می کند که تمام اعضای خانواده اش ناپدید شوند. صبح روز بعد، همه «کوین» را فراموش می کنند و به سفر می روند و وقتی متوجه نبود او می شوند که دیگر دیر شده است...
بادی (ویل فرل) در پرورشگاهی در نیویورک زندگی می کند. شب کریسمس می پرد در کیسه بابانوئل و او هم از همه جا بی خبر، بادی را با خودش به قطب شمال می برد. در آنجا پری ها تصمیم می گیرند که بادی را بزرگ کنند و به او هم نگویند که در حقیقت انسان است. سال ها بعد وقتی که بادی از این راز باخبر می شود تصمیم می گیرد به نیویورک بازگردد تا پدر واقعی خودش را پیدا کند...