مورین که عضوی از سازمان زنان جادوگر است، گروهی از جوانان را با خود به سفری خطرناک می برد. او باور دارد که یکی از این جوانان همان کسی است که بر طبق پیشگویی ها توانایی نابودی و یا نجات جهان را دارد و...
داستان بر اساس اتفاقات واقعیای بوده که در گذشته رخ داده است و قصه یک تیم عجیب و البته مصمم از طراحان و مهندسان آمریکایی را حکایت میکند. این تیم توسط یک طراح بااستعداد به نام کرول شلبی و همچنین یک راننده انگلیسی به نام کن مایلز هدایت میشود و ...
داستان دوستی دو دوست قلمی نامحتمل: مری، دختری تنها و هشت ساله که در حومه ملبورن زندگی می کند، و مکس، مردی چهل و چهار ساله و به شدت چاق که در نیویورک زندگی می کند.
یک کوسهی عظیمالجثه به شهر حمله کرده و خسارات زیادی به آن وارد میکند و گروهی متشکل از کلانتر، زیستشناس و ملوان برای مقابله و شکار این کوسه، راهی سفر دریایی میشوند.
برای قدرت دادن به شهر، هیولاها باید کودکان را بترسانند تا آنها فریاد بزنند. با این حال، کودکان برای هیولاها سمی هستند، و پس از اینکه یک کودک از راه می رسد، دو هیولا متوجه می شوند که ممکن است چیزها آنطور که آنها فکر می کنند نباشد.
روستای دورافتادهای در جنوب آمریکا، شرایط نابسامانی دارد و اکثر مردم آن بیکار هستند. یک شرکت نفتی، به چهار نفر راننده نیاز دارد تا محمولهی خطرناک «نیتروگلیسیرین» را به محل مورد نظر برسانند اما راه رسیدن به آنجا، نا امن و پر از خطرات مختلف است.
در آینده ای دور، در حالی که تنها بیابانی خشک از زمین باقی مانده است، باقیمانده ی نسل انسان ها برای بدست آوردن واجبات زندگی حاضرند یکدیگر را بکشند. مکس، مردی کم حرف که زن و بچه اش را از دست داده است، به تنهایی سفر می کند و در جستجوی صلح می باشد...
یک پروجکشن فیلم آرزوی کارآگاه شدن را دارد و زمانی که توسط رقیبی به خاطر دزدیدن ساعت جیبی پدر دوست دخترش قاب می شود، مهارت های ناچیز خود را به کار می گیرد.
جان کیتینگ، معلم ماوریک، در سال 1959 به مدرسه شبانه روزی پسرانه معتبر نیوانگلند باز می گردد، جایی که زمانی دانش آموز ستاره ای بود و از شعر برای جسور کردن دانش آموزانش برای رسیدن به اوج جدیدی از ابراز وجود استفاده می کرد.
نابرابری، بی عدالتی و درخواستهای دنیا ما برای خیلیها استرس و افسردگی به همراه دارد. در این میان برخی از آنها دست به کارهای عجیبی می زنند. فیلم داستان این انسانهاست. انسانهایی که در برابر رویایی با حقیقت آسیب پذیر بوده و ناگهان دست به کارهایی غیر قابل پیشبینی می زنند...