کینگ مووی

بایارد راستین، فعال برجسته حقوق مدنی و از پیشگامان جنبش حقوق همجنسگرایان، فردی بود که در سازماندهی راهپیمایی بزرگ ۱۹۶۳ در واشنگتن نقشی کلیدی ایفا کرد. این راهپیمایی، که در تاریخ به عنوان یکی از بزرگ‌ترین تظاهرات در حمایت از حقوق مدنی شناخته می‌شود، فضایی را برای سخنرانی تاریخی «رویای دارم» مارتین لوتر کینگ فراهم کرد. علی‌رغم نقش چشمگیر او، راستین به دلیل گرایش جنسی‌اش با موانع و تبعیض‌های زیادی مواجه شد؛ اما با وجود این، تأثیر او بر جنبش‌های حقوق مدنی و آزادی‌خواهی بسیار عمیق و ماندگار بوده است.

این فیلم داستان مهین، زن هفتادساله‌ای است که پس از سال‌ها تنهایی، فرصتی غیرمنتظره برای عشق را تجربه می‌کند. یک دیدار تصادفی، زندگی او را دگرگون کرده و به شبی فراموش‌نشدنی و سرشار از احساس تبدیل می‌شود. مهین با گذر از محدودیت‌های سن و باورهای گذشته، در این مسیر تازه به دنبال شادی و تجربه‌ای نو در زندگی‌اش می‌رود.

الیزابت "لی" میلر، مدل مد سابق، پس از ایجاد پیوند عاشقانه با دلال هنری رولاند پنروز، فرانسه را ترک کرده و به لندن می‌رود. رابطه پرشور آن‌ها همزمان با آغاز جنگ در اروپا شکل می‌گیرد. الیزابت تصمیم می‌گیرد حرفه مدلینگ را کنار بگذارد و به عنوان عکاس جنگی فعالیت کند، مستنداتی از جنگ جهانی دوم را به ثبت برساند و در خط مقدم نبردها حضور پیدا کند، به ویژه زمانی که لندن در میانه حملات شدید قرار می‌گیرد.

در ایالت اکلاهما و در دهه 1930، درست در میانه طوفان‌های گرد و غبار ویرانگر، زنی به این باور می‌رسد که حضوری شوم و ناپیدا خانواده‌اش را تهدید می‌کند. در حالی که شرایط محیطی و اجتماعی به وخامت می‌رود، او با این نیروی مرموز و تاریک درگیر می‌شود و تلاش می‌کند از خانواده‌اش در برابر این تهدید ناشناخته محافظت کند.

داستان فیلم درباره "لی یینگ" است که پس از فارغ‌التحصیلی و مدتی کار کردن، تصمیم می‌گیرد مدتی از جامعه فاصله بگیرد تا به «خودشناسی» و یافتن مسیر زندگی‌اش بپردازد. اما سرنوشت برنامه‌های دیگری برای او دارد. با وقوع اتفاقات غیرمنتظره، لی یینگ مصمم می‌شود تا تغییرات اساسی در زندگی‌اش ایجاد کند و با چالش‌های جدیدی که در مسیرش قرار می‌گیرد، روبرو شود و...

داستان در دوران چوسان و در زمان آشفته پس از جنگ رخ می‌دهد. دو دوست دوران کودکی، یکی برده و دیگری ارباب، که در جوانی رابطه‌ای نزدیک داشته‌اند، پس از جنگ به عنوان دشمن در مقابل هم قرار می‌گیرند. این تقابل، آن‌ها را به نبردی تلخ و دشوار می‌کشاند که وفاداری، قدرت و دوستی را به چالش می‌کشد.

داستان درباره مادری و پسران دوقلویش است که سال‌ها تحت تأثیر نیرویی بدخواه و ناشناخته قرار داشته‌اند. در ابتدا همه فکر می‌کنند که این مشکلات ناشی از مسائل عادی زندگی است، اما به مرور زمان یکی از پسران دوقلو متوجه حضور نیرویی شرور و مخوف می‌شود و شروع به شک در ماهیت واقعی این عذاب‌ها می‌کند.

سیلویا، یک مددکار اجتماعی با زندگی ساده و منظم، پس از سال‌ها با سائول، همکلاسی قدیمی‌اش از دبیرستان، در خانه‌اش ملاقات می‌کند. این دیدار غافلگیرکننده، هر دوی آن‌ها را تحت تأثیر قرار می‌دهد و با باز کردن دری به گذشته، احساسات و خاطرات فراموش‌شده‌ای را دوباره زنده می‌کند.

مردی برای به دست آوردن ثروت مادربزرگش، شغلش را رها می‌کند تا از مادربزرگ در حال مرگش مراقبت کند. اما با گذر زمان، او با چالش‌های غیرمنتظره‌ای روبرو می‌شود که زندگی‌اش را پیچیده‌تر می‌کنند.

این فیلم داستان ژانگ چی، راننده سابق مسابقات رالی، را دنبال می‌کند که پس از دوران اوجش به مربی رانندگی تبدیل شده است. او تلاش می‌کند با استفاده از شهرت گذشته‌اش زندگی کند، اما وقتی کارخانه‌ای در حال افول به او پیشنهاد بازگشت به مسابقات را می‌دهد، او باید با چالش‌های جدید روبرو شود.

داستان از ملاقات تصادفی یک تاجر موفق با عشق سابقش در یک کافه شلوغ آغاز می‌شود. این دیدار باعث زنده شدن احساسات قدیمی و تغییرات بزرگ در زندگی هر دو نفر می‌شود. تاجر متوجه می‌شود که موفقیت‌هایش نمی‌تواند جای خالی عشق واقعی را پر کند و عشق سابقش نیز با چالش‌های خاص خود روبه‌روست. این دیدار به یک سفر احساسی تبدیل می‌شود که در آن هر دو شخصیت با انتخاب‌های گذشته و ترس‌هایشان روبه‌رو می‌شوند و تصمیم می‌گیرند دوباره یکدیگر را بشناسند و ببینند آیا می‌توانند رابطه‌ای جدید را آغاز کنند یا نه.

داستان درباره یک سلبریتی رو به افول است که با مشاهده کاهش محبوبیت و افت شغلی‌اش، تصمیم می‌گیرد به یک داروی بازار سیاه روی آورد. این دارو به‌گونه‌ای طراحی شده که می‌تواند با تکثیر سلولی، نسخه‌ای جوان‌تر و بهتر از او را به وجود آورد. اما پس از استفاده از این دارو، او متوجه می‌شود که این نسخه جوان‌تر نه تنها از لحاظ ظاهری بهتر است، بلکه به‌تدریج ویژگی‌ها و خواسته‌های خود او را نیز به دست می‌آورد. این وضعیت به‌سرعت به یک جنگ قدرت تبدیل می‌شود و سلبریتی باید با عواقب ناخواسته این انتخاب دست و پنجه نرم کند، زیرا هر چه بیشتر سعی می‌کند کنترل اوضاع را در دست بگیرد، احساس می‌کند که هویتش به‌تدریج در حال از بین رفتن است.